کد مطلب:223752 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:338

یک مجلس پذیرائی در عصر مأمون
این داستان در تاریخ بیهقی، تألیف ابوالفضل محمد حسین كاتب از صفحه 503 به تفصیل مندرج است و برای استحضار از صورت ریز هدایا این قسمت، عینا نقل می شود: علی بن عیسی بن ماهان، خراسان و ماوراءالنهر و ری و جبال و گرگان و طبرستان و كرمان و سپاهان و خوارزم و سیستان و نیمروز بكند و بسوخت و آن ستد، كه از حد شمار بگذشت پس، از آن مال، رشید را هدیه ای ساخت كه پیش از وی كس نساخته بود و نه پس از وی بساختند و آن هدیه، نزدیك بغداد رسید و نخست آن را برشید عرضه كردند، سخت شاد شد و بتعجب بماند و فضل ربیع كه حاجب بزرگ بود، میان بسته بود تعصب آل برمك را و پایمردی علی عیسی می كرد رشید فضل را گفت:

«چه باید كرد در باب هدیه ای كه از خراسان رسیده است» گفت «خداوند را بر منظر باید نشست و یحیی و پسرانش و دیگر بندگان را بنشاند و بایستاند تا هدیه ها پیش آرند و دلهای آل برمك بطرفد و مقرر گردد خاص و عام را كه ایشان چه خیانت كرده اند كه فضل بن یحیی آن مقدار آورد از خراسان كه عاملی از یك شهر بیش از آن آرد و علی چندین فرستد»

این اشارت رشید را سخت خوش آمد كه دل گران كرده بود بر آل برمك و دولت ایشان بپایان آمده و دیگر روز بر خضرای میدان آمد و بنشست و یحیی و دو پسرانش را بنشاند و فضل ربیع و قوم دیگر و گروهی بایستاند و آن هدیه ها را بمیدان آوردند.



[ صفحه 173]



هزار غلام ترك بود، بدست هر یكی دو جامه ملون از ششتری و سپاهانی و سقلاطون و ملحم دیباجی و دیبای تركی و دیداری و دیگر اجناس و غلامان بایستادند با این جامه ها و بر اثر ایشان هزار كنیزك ترك آمد و بدست هر یك جامی زرین یا سیمین، پر از مشك و عنبر و كافور و اصناف عطر و طرایف شهرها و صد غلام هند و صد كنیزك و آن صد غلام هند و بغایت نیكو و هر یك شال های قیمتی پوشیده و غلامان، تیغهای هندی داشتند، هر چه خیاره تر و كنیزكان نثارهای باریك، در سفطهای نیكوتر از قصب و بر اثر ایشان پنج پیل نر آوردند و ده ماده و نر آن با برگستوانها از دیبا و آئینه های زرین و سیمین و مادگان با مهدهای زرین و كمرها و ساخت های مرصع بجواهر و بیست اسب آوردند، بر اثر فیلان، بازین های زرین سه نعل زر بر زده و ساختهای مرصع بجواهر بدخشی و پیروزه و اسبان گیلی و دویست اسب خراسانی با جمل های دیبا و بست بهله عقاب و بیست بهله شاهین و هزار اشتر آوردند دویست با پالان و افسارهای ابریشمین، دیباها بر كشیده در پالان و جوال سخت آراسته و سه صد اشتر از آن با محمل و مهد و بیست اشتر با مهدهای بزر و پانصد هزار و سه صد پاره بلور، از هر دستی و صد جفت كارد و بیست عقد گوهر، سخت قیمتی و سه صد هزار مروارید و دویست عدد چینی فغفوری از صحن و كاسه و نیمكاسه و غیره كه هر یك از آن در سر كار هیچ پادشاهی ندیده بودند و دو هزار چینی دیگر از لنگری كاسهای دیگر كلان و خمره های چینی كلان و خورد و انواع دیگر و سه صد شادروان و دویست خانه قالی و دویست خانه محفوری

چون این موال ببغداد رسید هارون الرشید صورت آنها را دید تعجب كرد و پیشنهاد فضل ابن ربیع حاجب بزرگ (وزیر دربارش) دستور داد در خارج شهر چادرها و پوش های زیاد و مفصلی بزنند و با حضور خاص و عام هدایا را از نظر خلیفه بگذرانند.

هارون الرشید كه این همه تحف و هدایا را دید تكبیری گفت و مردم و لشكریان صدای كوس و هلهله و شادی بلند كردند زیرا نظیر نداشته بود هارون در حضور جمعی از یحیی برمكی پرسید این اموال در زمان حكومت پسرت در خراسان (فضل) كجا بود؟

یحیی گفت زندگانی امیرالمؤمنین دراز باد این اموال در خانه ی صاحبانش بود.

هارون از این سخن در خشم شد و روز بعد در خلوت با یحیی گفت این چه سخن درشتی



[ صفحه 174]



بود در حضور مردم با من گفتی؟ یحیی عرض كرد من جز خیر و صلاح خلیفه هرگز چیزی نخواسته ام و این مطلب حقیقت را از كمال اخلاص بخاندان شما بیان كردم زیرا خراسان سرحدی بزرگ و پهناور دارد و دشمنی چون اتراك مردم از دست علی بن عیسی بتنگ آمده اند اگر از خلیفه نومید شوند دست بدرگاه الهی دراز می كنند و فتنه ای شگرف بر پا خواهند نمود بطوریكه خلیفه مجبور شود شخصا بآن حدود برود و بجای هر درمی پنجاه درم خرج كند تا آن فتنه فرونشیند!!

هارون این سخن بشنید و چون موعظت آمیز بود ساكت شد ولی در باطن از او دلتنگ گردید و یكی از عوامل از بین بردن برمكیان این موضوع شد.

شكی نیست كه مردم جاه طلب و دنیادار كه چون بوقلمون هر دم برنگی جلوه می كنند رشوه می گیرند و می دهند و با همراهی دنیا برای حفظ جاه و مقام و احراز منصب خود می سازند و توجهی بظلم و ستم و بیدادگری و تأثیر آن ندارند چنانچه علی بن عیسی كرد و امروز هم كاملا در شئون اداری و اجتماعی ما این نحوه عمل جریان دارد. مردمان با حقیقت و صحیح العمل و صادق القول نمی توانند با دستگاه فاسد كار كنند!! و لذا همیشه منفعل و عقب افتاده هستند و از فكر و قدرت و نیروی آنها استفاده نمی شود زیرا همرنگ عوامل فساد و بازیگران صحنه ی سیاست نیستند. هم اكنون رجال مجرب مطلع - كار آزموده وارد باوضاع و احوال جهان داریم كه در گوشه ای خزیده اند.